در گرامیداشت فرزانه ۱۴ ساله که اعدام شد

گفتگوی رادیو پیام کانادا با پروین کابلی در مورد اعدامهای دهه شصت و خاطراتش از زندانهای جمهوری اسلامی و البته به یاد فرزانه، رفیقی که جاودانه شد. گرامی باد یاد تمامی جان باختگان راه سوسیلیسم و آزادی!


لینک به کانال تلگرام رادیو پیام

پیاده شدم. درفیروزه ای را زدم. جوابی نبود. دوباره در زدم. صدای دویدن قدم هایی کوچکی را شنیدم که نزدیک شد. پسر بچه ای ۶یا۷ساله با چشمانی سیاه و کنجکاودر را باز کرد. چشمانش به من گفت درست آمده ام. با مادرت کار دارم. ازهمانجا مادرش را صدا زد. از داخل راهرو مادرپیدایش شد. لاغر اندام بود. لباس سیاه بلندی بتن داشت. شاید ۳۰ کمتر یا بیشتر نمیدانم. نمیشد حدس زد چند سال دارد. احساس کردم رنگم پرید. با صدایی ضعیف و لرزان گفتم که دوست فرزانه هستم. در سفرم، خواستم عرض سلام کنم. پسر بچه را ندا داد که از آنجا برود. پرسید ، معلمش هستی؟ نه ؟ دوست زندان. گفت گویا در زندان اعدام شده. اینطور میگن ، حتی اجازه ملاقات هم ندادند. بچه ام . صدایش میلرزید. بچه ام مگه چکار کرده بود؟ بچه رو که نمیکشن بخاطر یه ورق کاغذ؟ میکشن؟ شاید دروغ میگن نکشتنش؟ من که سواد ندارم برم دنبالش. احساس کردم که اشک تمام صورتم را خیس کرد. فقط سرتکان میدادم. لال شده بودم. شاید خواب میدیدم. فقط صدای مادرش را می شنیدم.
خانم تو روزنامه چی نوشته بودن که دخترم را کشتن؟
سرم را تکان دادم . نمیدانم .
فرزانه هنگام دستگیری نشریه ای داشت که اعدام شد. وی جزو اولین گروههایی بود که ضد انقلاب اسلامی برای سرکوب انقلاب ۵۷ وی را قربانی کرد. فرزانه فقط ۱۴ سال عمر کرد. من هم هنوز می پرسم مگر میشود برای نشریه ای کودکی را کشت؟
تاریخ استقرار جمهوری اسلامی نه رفراندوم فروردین۱۳۵۸ بلکه ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ بود. در سالهای بعد رژیم اسلامی به زندانها حمله کردند و بارها زندانیان بی دفاع را به خون کشیدند. این قتل عام در سال ۶۷ به اوج خود رسید.
این تاریخ را نباید فراموش کنیم. نباید از یاد ببریم که چگونه هزاران انسان بیگناه بدون هیچگونه دفاعی به فرمان مستقیم خمینی به جوخه های اعدام سپرده شدند و در گورهای دستجمعی بی نام و نشان دفن شدند.

گفتگوی رادیو پیام کانادا با پروین کابلی در مورد اعدامهای دهه شصت و خاطراتش از زندانهای جمهوری اسلامی و البته به یاد فرزانه، رفیقی که جاودانه شد. گرامی باد یاد تمامی جان باختگان راه سوسیلیسم و آزادی! لینک به کانال تلگرام رادیو پیام پیاده شدم. درفیروزه ای را زدم. جوابی نبود. دوباره در زدم. صدای دویدن قدم هایی کوچکی را شنیدم که نزدیک شد. پسر بچه ای ۶یا۷ساله با چشمانی سیاه و کنجکاودر را باز کرد. چشمانش به من گفت درست آمده ام. با مادرت کار دارم. ازهمانجا مادرش را صدا زد. از داخل راهرو مادرپیدایش شد. لاغر اندام بود.…

User Rating: 4.83 ( 2 votes)
به اشتراک بگذارید

You May Also Like

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *


x

مطالب مشابه

سیل مرگبار در افغانستان، فاجعه انسانی
گفتگوی رادیو پیام کانادا با لیدا احمد عضو حزب همبستگی افغانستان در مورد سیل که روز جمعه در ولایت‌های بغلان، بدخشان در شمال و هرات و غور در غرب اف...
اعتراضات دانشجویی در دفاع از مردم فلسطین
گفتگوی رادیو پیام کانادا با شهرزاد مجاب و علی جوادی در مورد تظاهرات دانشجویان در کشورهای مختلف در حمایت از مردم فلسطین و در اعتراض به نسل کشی آنه...
بحران‌های بی پایان رژیم، جنبش‌ها و بدیل‌ها
گفتگوی رادیو پیام کانادا با کامران متین، استاد روابط بین‌الملل در دانشگاه ساسکس انگلستان در مورد: جنبش زنان، اعتراضات کارگران، بازنشستگان و معلما...
powered by RelatedPosts