اعتصابات سراسری ایران را فراگرفته است. از کارگران و معلمان، مال باختگان گرفته تا رانندگان تا برچیدن حجاب، هر روزه ما شاهد اعتراضات و اعتصابات گسترده ای هستیم که خِرخِره جمهوری اسلامی را فرا گرفته است. همراه این اعتصابات، ما شاهد قیامهای شهری هم هستیم. اعتراضات گسترده توده هائی که از صدها شهر در دیماه سال گذشته آغاز و تا کنون همچنان ادامه دارد، جدیدترین آن کازرون بود. در این اعتراضات ما شاهد ویژه گی های جدیدی هستیم، از یک طرف سراسری و تعرضی بودن این اعتراضات و از طرف رادیکالیسم و زیر ضرب بردن سرمایه داری که این اعتراضات را به فاز جدیدی تبدیل نموده است. بدون تردید این اعتراضات نمی تواند بدون رهبری باشد، رهبری خود جوشی که یاد گرفته است خود را سازمان دهد و در مقابل رژیم تا به دندان مسلح جمهوری اسلامی به مقابله برخیزد. ولی این رهبری خود جوش و خودبخودی بعلت ویژه گی و خصلتش، نمیتواند کافی و کارآرا باشد. این اعتراضات سراسری نیازمند یک رهبری کمونیستی و رادیکال است که بتواند با درایت این راه را به سرانجام برساند.
دستاورد اعتراضات دیماه ۹۶ برچیدن حجاب و به زباله انداختن آن بود. جمهوری اسلامی دیگر قادر نخواهد بود تا حجاب را حتی با کمک گله لات و لوتهای و چاقو کشان خود به سر زنان برگرداند. این دست آورد مهم دیماه بود ولی کافی نیست. جمهوری اسلامی هنوز هم بر سرکار است. اگر این اعتراضات و اعتصابات از یک رهبری کمونیستی برخوردار بود بدون شک نتیجه طور دیگری بود. اگر ما دارای یک رهبری موثر و یک آلترناتیو کمونیستی بودیم فرصت کازرون و مشابه آن را به این راحتی از دست نمی دادیم. فرصتهای طلایی که به راحتی از بین میروند و ما را در برابر آیندگان پاسخگو خواهد کرد؛ براستی که دیگر بهانه ای در عدم موفقیت ما برای آیندگان قابل قبول نخواهد بود.
بدون شک سرمایه داری نیز از اهمیت و حساسیت شرایط موجود با خبر است. شامه اش کار میکند و در تقلا برای سوار شدن بر موج های اخیر است. همین چند وقت پیش بود که ما شاهد تشکیل حزب فدائیان و یا فعالیتهای مجاهدین خلق و رژیم چنج و یا سلطنت طلبان و مومیایی آنها بودیم. بدون تردید سرمایه جهانی اجازه نخواهد داد تا انقلاب آتی و تحولات آن به دست چپ بیافتد. بدون تردید آنها اجازه نخواهند داد تا ایران به این راحتی از حلقه سرمایه جهانی خارج شود. آنها تا آنجایی که ممکن باشد از جمهوری اسلامی دفاع و از اپوزیسیون راست برای سوپاپ هدایت در جهت منافع جهانی سرمایه استفاده خواهند نمود، ولی اگر جمهوری اسلامی دیگر نتواند منافعشان را تامین و دستگاه قضایی و سرکوبش را حفظ نماید، ما شاهد یک مرتجع دیگری در زیر درخت بِه با دولت موقتش و با یک سناریویی دیگری همچون گوادلوپ ۱۳۵۷ روبرو خواهیم بود و دوباره تکرار ۵۰ سال دیگر سرکوب و اعدام و اینبار احتمالا با نام و فیگور سکولاریسم و یا لیبرالیسم.
لینک به کانال تلگرام رادیو پیام
وظایف و عملکرد چپ در چنین شرایطی بسیار مهم و حیاتی می باشد. بخشی از این چپ هنوز در رویای یک دنیای پِرِفِکت به سر میبرد و درک درستی از شرایط ندارد. این بخش از چپ نه چیزی از اتفاقات اخیر دید و یاد گرفت و نه خود را درگیر آن کرد، متاسفانه این بخش شایسته همان خواب زمستانی خود خواهد بود. بخش دیگری از این چپ کاری جز غُرغُر کردن و بی عملی ندارد. او خود را در لابلای کلمات فیلسوف مآبانه پنهان و با سرعت صوت فرار را به قرار ترجیح و از درگیر شدن با مسائل جاری شانه خالی میکند.
اما روی این نوشته به آن بخشی از احزاب و جریاناتی است که بطور شبانه روزی درگیر هستند و با تمام قوا تلاش دارند که مهر خود را بر این جنبش زده و آن را به یک انقلاب کارگری تبدیل نمایند. رفقایی که شرایط را دیده ولی متاسفانه نتوانسته اند به یک آلترناتیو انقلابی تبدیل شوند. یک چیز واضح و مبرهن است و آن این که اگر هر کدام از احزاب و جریانات فعلی توان اینکار را داشتند، قطعا این فرصتها را مال خود میکردند ولی بعلل ضعفهای متعدد سالهاست که به مفسران و دنباله روندگان شرایط موجود تبدیل گردیده اند. دنباله روی و تکرار شعارهای معترضین و گاها متوهم از اینکه جامعه شعارهای آنها را سر میدهد و نه برعکس. این جریانات مترصد چنین فرصتی هستند که یک اتفاقی در جایی بیافتد و تجربه بلشویکها تکرار و جامعه آنها را بعنوان رهبر و آلترناتیو خود بپذیرد. این مثل یک قرعه کشی بخت آزمایی است که درصد بُردش تقریبا نزدیک به صفر است و یک در میلیون شانسی برای بُردن دارد و روی آن شرط بسته است. همچنین سالها سرکوب و اختناق هم شرایطی را ایجاد کرده که این احزاب و جریانات گویی در همان فضای اپوزیسیون عادت کرده و جسارت پوزیسیون و غالب بودن را از دست داده اند.
شرایط موجود، یک نیروی قوی چپ که نه تنها قادر باشد در عرصه سیاسی داخل خود را یک آلترناتیو کند و اعتراضات و اعتصابات را رهبری نماید که همچنین بتواند در عرصه بین المللی هم عرض اندام کرده و اجازه ندهد یک دلقک دیگری از زیر درخت دیگری انقلاب آینده را رهبری و برباید. این متاسفانه از توان یک حزب در حال حاضر خارج است و بدین منظور در چنین شرایطی است که یک اتحاد عمل در بین احزاب و جریانات ضروری و حیاتی خواهد بود. این جریانات میتوانند بر روی نقاط مشترک برنامه های سیاسی خود به یک توافق کلی دست یافته و این امر را انجام دهند، در غیر این صورت آینده ای مشابه قبل را پیش روی خواهیم داشت. این درست است که انقلاب و آلترناتیو انقلاب بودن امری اراده گرایانه نیست، ولی برای غالب شدن بر شرایط موجود باید از سکت و روحیه تمامیت خواهی به نفع جنبش کمونیستی و انقلاب آینده عبور نمود.
احزاب و جریانات چپ و کمونیست می بایست روی نقاط مشترک در برنامه های خود جمع و بتوانند یک قطب قوی چپ را در مقابل راست تشکیل دهند. فراخوان دادن و ایجاد چنین ظرفی را باید با جدیدت طرح و اجرای آنرا در دستور کار گذاشت. باید از گله مندیهای غیر مفید و شخصی گذشت و یک پتانسیل انقلابی را در مقابل توده ها قرار داد. این وظیفه مهم و حیاتی احزاب و جریانات کمونیستی در مقطع کنونی میباشد.
پیش به سوی سرنگونی جمهوری اسلامی
زنده باد سوسیالیسم
رادیو پیام کانادا
۲۷ می ۲۰۱۸